سفارش تبلیغ
صبا ویژن





















نغمه های دروغین

خدا کجاست ؟
سرم پایین بود ، از کنار پنجره ماشین  افتاب مدام روی سرم می خورد ، باد خنک کولر گازی طاقتم رو بالا می برد راننده رادیو رو روشن کرد ،  صدای خانمی که از کارشناس سوال جالبی کرد که من سرم رو بلند کردم، تا ببنیم جوابی که میده چیه .
گفت من یک دختر کوچولویی دارم که مدام از من می پرسه مامان خدا کجاست ؟و من نمیدونم چه جوابی بهش بدم که متوجه بشه.
کارشناس برنامه گفت شما به دخترتون بگید خدا همه جا هست . و چون نمی تواند هوا را درک کند که هوا همه جاهست اگر شما مثال هوا را برایش بزنید این بار فرزند شما با این دو سوال رو برو خواهد شد .و سعی کنید که هواسش را پرت کنید که خودش را در گیر نکند.
 
با جواب کارشناس برنامه من یاد یک مسلک افتادم ، که بالاخره مشخص نمی کنند که خدا یشان کجاست . و سر طرفدارانشان را با اراجیفی پرت می کنند که زیاد درگر جواب نشوند . با خواندن کتاب بهاییان هر خواننده ای به این نتیجه می رسد که حسین علی نوری خداست.
 
فًیا حًبًّذا مِن فًیا حًبًّذا مِن هذا الفجر الًّذی .... فیه وُلِدَ مًن لَم یًلِد و لم یولًد
یعنی: چه خوش است این بامداد ....که در آن کسی به دنیا آمده که که نه زاییده و نه زاده شده است!!! ( کتاب ایام تسعه تألیف اشراق خاوری صفحه 50)
 
اِنَّ الَّذی خَلَقَ العالَمَ لِنَفسِهِ قَد حُبِسَ فی اَخرَبِ الدِّیارِ بِمَا اکتَسَبَت اَیدِی الغافِلین
یعنی: کسی که جهان را برای خودش خلق کرده بخاطر اعمال غافلین در بدترین مکان زندانی شده است !
( کتاب لوح ابن الذئب صفحه 42و الواح نازله خطاب به ملوک و رؤسای ارض صفحه 115)
 
اَنِ استَمِع ما یُوحی مِن شَطرِ البَلاءِ .....اَنَّهُ لا اِلهَ الّا اَنَا المَسجُونُ الفَرید
ترجمه : بشنو آن چه که وحی می شود از محل بلا بر سرزمین رنج و سختی ( زندان عکا)
اینکه هیچ معبودی نیست جز من زندانی تنها !!
(کتاب مبین یا جلد اول آثار قلم اعلی لوح شماره 39 صفحه 229)
                                                                                                                                              
میرزا حسینعلی برای اینکه کس در خدا بودن او شک وتردید نکند با تأکید و قاطعیت تمام می گوید :
قُل لا یُرى فى هَیکلی اِلّا هَیکلُ اللّهِ وَ لا فى جَمالی اِلّا جَمالُه وَ لا فى کَینُونَتى اِلّا کَینُونَته وَ لا فى ذاتى اِلّا ذاته عکس خدای بهاییان

و لا فى حَرَکتى اِلّا حَرَکَتُه وَ لا فى سُکُونى اِلّا سُکُونُه و لا فى قَلَمى اِلّا قَلَمُه .... قُل لَم یَکُن فى نَفسى اِلّا الحَقُّ وَ لا یُرى فى ذاتى اِلّا اللّهُ....
ترجمه: بگو در هیکل من بجز هیکل خدا و در جمال من بجز جمال او و در وجود من بجز وجود او و در ذات من بجز ذات او و در حرکت من بجز حرکت او و در سکون من بجز سکون او و در قلم من بجز قلم او دیده نمی شود ....بگو در نفس من بجز حق وجود نداشته و در ذات من غیر از الله چیزی دیده نمی شود! ( کتاب مبین یا آثار قلم اعلی جلد یک ص 13و14و همچنین آثار قلم اعلی جلد 2 ص 589)


 
 وحتی موقع نماز یک سطریشان بایدقلبشان  متوجه قبر بهاءالله  باشد و با تمام خلوص نیت با خدای زمینیشان رازو نیاز کنند ولی با پرسش از اینکه خدای شما کیست ، به بهاءالله اشاره ای نمی کنند چرا که می دانند که ما زمینیان از خدای زمینی حساب نمی یریم چون این خدا هم قدو قواره خودمان است پس دیگر خدایی بر ما ندارد. ولی ما شعیان مفتخریم که خدایی را عبادت می کنیم که نه متعلق به زمین است ونه متعلق به هوا بلکه او در همه جا حاضر و ناظر است.

 


نوشته شده در دوشنبه 89/5/25ساعت 11:36 صبح توسط سحربیدار نظرات ( ) |


Design By : Pichak